به گزارش مشرق، محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی نوشته است: رئیس جمهور در همایش اقتصاد ایران گفت: "مذاکرات به معنای آن است که پلی بین خواست ما و طرف مقابل تعریف شود. در ژنو برخی از تحریمها در حوزه خودرو، پتروشیمی و کشتیرانی برطرف شد و بخشی از اموال بلوکه شده ما آزاد شد که در مقابل، ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و بگوییم فلان نوع غنیسازی که در حالحاضر به آن نیاز نداریم برای مدتی متوقف میشود. آیا این کار به معنای زیر سئوال رفتن آرمانها و اصول ماست؟ آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست بلکه آرمان ما به مغز و قلب و اراده ما وصل است."
آیا صورت مسئلهای که آقای رئیسجمهور درباره مناقشات هستهای ایران و 1+5 نوشتهاند درست است؟
آیا موضوع مذاکرات ما با غرب همین است که رئیسجمهور میفرمایند؟
شعار ملی "انرژی هستهای حق مسلم ماست" که از متن فهم مردم ما صادر شده است ناظر به حفظ استقلال علمی کشور است. استقلال یکی از آرمانها و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی است.
اینکه چند کشور قلدر جهانی بیایند بگویند شما حق ندارید در فلان رشته علمی که موجب اقتدار و تضمین امنیت شما میشود کار کنید و باید کرکره تحقیقات علمی و عملی خود را پایین بکشید، نوعی مقابله با استقلال کشور است.
اینکه گفته شود؛ آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست، یک مغالطه است. مثل اینکه به رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت گفته شود این همه داد و فریاد و درگیری با امپریالیسم انگلیس و آمریکا درست نیست، آرمان ما وصل به چند بشکه نفت ناقابل نیست!
اما دیدیم در دهه 30 همه ملت با هر نوع گرایش ایستادند و از استقلال اقتصادی کشور دفاع کردند. اکنون هم ملت ایستاده است و از استقلال علمی و شرافت دانشمندان خود دفاع میکند.
اینکه مسئله مهمی نیست که زحمتی برای ادراکات ما از باب رعایت مصالح و امنیت ملی داشته باشد، گاهی ممکن است "زدن پکی به یک قلیان" نه تنها آرمان ما را به خطر بیندازد حتی ممکن است ما را از دین خارج کند.
در قضیه جنبش تنباکو و فتوای میرزای شیرازی ما با همین صورت مسئله روبهرو بودیم. ملت ما با همین فتوا برای حفظ استقلال کشور قلیانها را شکستند و حاضر نشدند حتی پکی به یک قلیان بزنند. حال اگر آن موقع کسی میگفت چه ربطی بین زدن پک به قلیان با آرمان و دین ما دارد آیا مسموع بود؟!
اکنون غرب به رهبری آمریکا بیش از یک دهه است که با اعلام جنگ مستقیم اقتصادی تحت عنوان تشدید تحریمها به مقابله با ملت ایران آمده است. آنها به این هم اکتفا نکرده و دانشمندان هستهای ما را ترور کردند و پولهای ما را بلوکه نمودند. این اقدامات اعلام جنگ مستقیم با ملت برای اخلال در استقلال علمی کشور است. حالا پس از 10 سال بیاییم بگوییم؛ "آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست." یعنی چه؟ آیا این کوچکسازی یک موضوع مهم در حوزه استقلال ملی نیست؟ صورت مسئلهای که رئیس جمهور برای چنین نتیجهگیریای نوشتهاند کاملا غلط است.
غربیها در ازای اقدامات عملی ما کاری نکردند. آنها در توافق ژنو متعهد شده بودند که تحریمهای جدید وضع نکنند. تاکنون یکصد نوع تحریم جدید به تحریمهای قدیم اضافه کردهاند و 9 مورد آن همین چند روز پیش بود. آنها ما را مجبور کردند ذخایر 20درصد را منهدم کنیم. در حالی که میشد این ذخایر را فروخت، انهدام آن با کدام عقلانیت سیاسی و اقتصادی معطوف به استقلال کشور میخواند؟
هنوز تحریمهای نفتی و اخلال در مناسبات پولی کشور با جهان خارج به قوت خود باقی است، آنها کمترین گامی برای رفع این تحریمها برنداشتهاند. اندک اموال بلوکه شده ما را هم که آزاد کردهاند برایش دهها اما و اگر گذاشتهاند. در این باره گفتنیها زیاد است که انشاءالله در فرصتی دیگر که در ظرفیت حوصله رئیسجمهور محترم باشد عرض خواهیم کرد.
آقای رئیسجمهور میفرمایند؛ "آرمان ما به مغز وقلب و اراده ما وصل است." خوب همین مغز و قلب و اراده به ما حکم میکند که در برابر زیادهخواهی و قلدری و بدمستی قدرتها بایستیم. ما به همین دلیل انقلاب کردیم.
اکنون غربیها در مذاکرات روی برد موشکهای ما حرف دارند و آن را وصل کردند به همین چند سانتریفیوژ ناقابل! اگر تحریمها و فشارهای ظالمانه به خاطر برد موشکهای ما ادامه یابد، باید بیاییم بگوییم؛ "آیا آرمان ما به چند متر برد بیشتر و کمتر موشکها وصل است"؟
اگر فشارها به بهانه دفاع ملت ما از قدس و مظلومین فلسطینی به اتهام حمایت از تروریسم ادامه یابد، درست است بیاییم بگوییم؛ "آرمان ما به ..."؟ به نظر میرسد این منطق برای اقناع افکار عمومی در خصوص کارنامه دولت یازدهم در باب سیاست خارجی و بویژه در مذاکرات هستهای، عقلانی نیست.
رئیسجمهور بهتر است در اجتماعاتی که ظاهر میشود به جای فشار به منتقدین و نخبگان کشور، تیغ تیز حمله خود را متوجه قلدر مآبیهای آمریکا و غرب کند و براساس سوگندی که یاد کرده است از "استقلال سیاسی و اقتصادی و علمی و فرهنگی" کشور دفاع کند.
آیا صورت مسئلهای که آقای رئیسجمهور درباره مناقشات هستهای ایران و 1+5 نوشتهاند درست است؟
آیا موضوع مذاکرات ما با غرب همین است که رئیسجمهور میفرمایند؟
شعار ملی "انرژی هستهای حق مسلم ماست" که از متن فهم مردم ما صادر شده است ناظر به حفظ استقلال علمی کشور است. استقلال یکی از آرمانها و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی است.
اینکه چند کشور قلدر جهانی بیایند بگویند شما حق ندارید در فلان رشته علمی که موجب اقتدار و تضمین امنیت شما میشود کار کنید و باید کرکره تحقیقات علمی و عملی خود را پایین بکشید، نوعی مقابله با استقلال کشور است.
اینکه گفته شود؛ آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست، یک مغالطه است. مثل اینکه به رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت گفته شود این همه داد و فریاد و درگیری با امپریالیسم انگلیس و آمریکا درست نیست، آرمان ما وصل به چند بشکه نفت ناقابل نیست!
اما دیدیم در دهه 30 همه ملت با هر نوع گرایش ایستادند و از استقلال اقتصادی کشور دفاع کردند. اکنون هم ملت ایستاده است و از استقلال علمی و شرافت دانشمندان خود دفاع میکند.
اینکه مسئله مهمی نیست که زحمتی برای ادراکات ما از باب رعایت مصالح و امنیت ملی داشته باشد، گاهی ممکن است "زدن پکی به یک قلیان" نه تنها آرمان ما را به خطر بیندازد حتی ممکن است ما را از دین خارج کند.
در قضیه جنبش تنباکو و فتوای میرزای شیرازی ما با همین صورت مسئله روبهرو بودیم. ملت ما با همین فتوا برای حفظ استقلال کشور قلیانها را شکستند و حاضر نشدند حتی پکی به یک قلیان بزنند. حال اگر آن موقع کسی میگفت چه ربطی بین زدن پک به قلیان با آرمان و دین ما دارد آیا مسموع بود؟!
اکنون غرب به رهبری آمریکا بیش از یک دهه است که با اعلام جنگ مستقیم اقتصادی تحت عنوان تشدید تحریمها به مقابله با ملت ایران آمده است. آنها به این هم اکتفا نکرده و دانشمندان هستهای ما را ترور کردند و پولهای ما را بلوکه نمودند. این اقدامات اعلام جنگ مستقیم با ملت برای اخلال در استقلال علمی کشور است. حالا پس از 10 سال بیاییم بگوییم؛ "آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست." یعنی چه؟ آیا این کوچکسازی یک موضوع مهم در حوزه استقلال ملی نیست؟ صورت مسئلهای که رئیس جمهور برای چنین نتیجهگیریای نوشتهاند کاملا غلط است.
غربیها در ازای اقدامات عملی ما کاری نکردند. آنها در توافق ژنو متعهد شده بودند که تحریمهای جدید وضع نکنند. تاکنون یکصد نوع تحریم جدید به تحریمهای قدیم اضافه کردهاند و 9 مورد آن همین چند روز پیش بود. آنها ما را مجبور کردند ذخایر 20درصد را منهدم کنیم. در حالی که میشد این ذخایر را فروخت، انهدام آن با کدام عقلانیت سیاسی و اقتصادی معطوف به استقلال کشور میخواند؟
هنوز تحریمهای نفتی و اخلال در مناسبات پولی کشور با جهان خارج به قوت خود باقی است، آنها کمترین گامی برای رفع این تحریمها برنداشتهاند. اندک اموال بلوکه شده ما را هم که آزاد کردهاند برایش دهها اما و اگر گذاشتهاند. در این باره گفتنیها زیاد است که انشاءالله در فرصتی دیگر که در ظرفیت حوصله رئیسجمهور محترم باشد عرض خواهیم کرد.
آقای رئیسجمهور میفرمایند؛ "آرمان ما به مغز وقلب و اراده ما وصل است." خوب همین مغز و قلب و اراده به ما حکم میکند که در برابر زیادهخواهی و قلدری و بدمستی قدرتها بایستیم. ما به همین دلیل انقلاب کردیم.
اکنون غربیها در مذاکرات روی برد موشکهای ما حرف دارند و آن را وصل کردند به همین چند سانتریفیوژ ناقابل! اگر تحریمها و فشارهای ظالمانه به خاطر برد موشکهای ما ادامه یابد، باید بیاییم بگوییم؛ "آیا آرمان ما به چند متر برد بیشتر و کمتر موشکها وصل است"؟
اگر فشارها به بهانه دفاع ملت ما از قدس و مظلومین فلسطینی به اتهام حمایت از تروریسم ادامه یابد، درست است بیاییم بگوییم؛ "آرمان ما به ..."؟ به نظر میرسد این منطق برای اقناع افکار عمومی در خصوص کارنامه دولت یازدهم در باب سیاست خارجی و بویژه در مذاکرات هستهای، عقلانی نیست.
رئیسجمهور بهتر است در اجتماعاتی که ظاهر میشود به جای فشار به منتقدین و نخبگان کشور، تیغ تیز حمله خود را متوجه قلدر مآبیهای آمریکا و غرب کند و براساس سوگندی که یاد کرده است از "استقلال سیاسی و اقتصادی و علمی و فرهنگی" کشور دفاع کند.